تصویری که فیزیک و به ویژه نظریه های کوانتوم و نسبیت از جهان ارائه می کنند بسیار متفاوت از برداشت های روزمره ماست. فیزیک جدید ادعا می کند پیدایش و ساختار جهان تنها بر پایه چند قانون بسیار ساده استوار است و بس. قبول چنین ادعایی حتی برای متفکران هم چندان آسان نیست و به نظر می رسد پیچیدگی و نظم فوق العاده جهان کمترین دلیل در رد آن باشد. تصویر اینکه ما، خورشید، کهکشان، جهان، زندگی و تمام پدیده های جهان، همگی نتیجه عملکرد چند قانون ساده هستیم، تنها از رندانی چون حافظ و خیام برمی آید. رندی دیگر هم این موضوع را در قالب یک بازی ریخته است:«بازی زندگی» .
این بازی را ریاضیدانی از دانشگاه کمبریج به نام جان کانوی طراحی کرده است.(Conway`s Game of Life)

اول به معرفی قوانین و قواعد می پردازیم:

دنیای بازی زندگی از یک جدول نامتناهی دو بعدی با بردارهای متعامد ساخته شده‌است که شامل سلول‌های مربع شکل است. هر سلول می‌تواند یکی از دو حالت زنده و یا مرده را داشته باشد. هر سلول با هشت سلول همسایه و همجوار خود به صورت افقی، عمودی و مورب، در تراکنش است. در هر مرحله زمانی از بازی، تحولات زیر اتفاق می‌افتند:

۱. هر سلول زنده با کمتر از ۲ همسایه زنده، می‌میرد. (به دلیل کمبود جمعیت)
۲. هر سلول زنده با بیش از ۳ همسایه زنده، می‌میرد. (به دلیل ازدحام جمعیت)
۳. هر سلول زنده با ۲ و یا ۳ همسایه زنده، زنده می‌ماند و به نسل بعد می‌رود.
۴. هر سلول مرده با دقیقاً ۳ همسایه زنده، دوباره زنده می‌شود.

الگوی آغازین بازی به عنوان بذر سیستم به حساب می‌آید. اولین نسل در بازی با اعمال قوانین فوق بر تک تک سلول‌ها به صورت همزمان ایجاد می‌شود و در آن زاد و ولدها و مرگ و میرها اتفاق می‌افتد. این رویه تا ایجاد نسل‌های آینده ادامه می‌یابد. بدین ترتیب هر نسل تابعی از نسل ما قبل خود خواهد بود.


اگر این بازی را مثلا تا 10هزار مرحله انجام دهیم به نتایج بسیار شگفت آور و جالبی دست می یابیم. برای مثال، حتی اگر مهره ها را در ابتدای بازی کاملا نامنظم چیده باشیم، ساختار های بسیار پیچیده و منظمی شکل می گیرند، برای مدتی باقی می مانند، هر از گاهی تولید مثل می کنند و سرانجام از بین می روند. علاوه بر اینها، دو پدیده چشم گیر نیز مشاهده می شود: یکی اینکه هرقدر بازی را ادامه می یابد، ساختارهای ساده به سازه های پیچیده تبدیل می شوند (تکامل می یابند). مثلا ، همانگونه که در زیر می بینیم، از بی نظمی خود به خود به خاطر چند قانون ساده ، نظم به وجود می آید.


        


                


نه تنها پدیده دوم بسیار مهم تر است، بلکه موجوداتی که شکل می گیرند (یا متولد می شوند) رفتار ها و خصلت های خاصی از خود نشان می دهند که مشابه رفتار و خصوصیاتی است که در موجودات زنده مشاهده می شوند و جالبتر اینکه پاره ای از آنها را خصایص ذاتی یا غریزی می دانیم. در این بازی ساختارها (یا موجوداتی) شکل می گیرند که با وجود بزرگ یا کوچک شدنشان، یکپارچگی خود را حفظ می کنند. بعضی از این ساختارها هرچه در زمان جلوتر می روند مهره هایی را پشت سر خود به جا می گذارند. برخی دیگر، تا بزرگ می شوند، موجودات کوچک تری در اطرافشان ظاهر می شوند که شروع به خوردن آنچه از موجود بزرگتر بر جای مانده میکنند ( از موجود بزرگتر تغذیه می کنند )  و جالبتر اینکه اگر از خوردن آنها جلوگیری شود، راه موجود بزرگتر را سد میکنند. ( مشابه بچه ای که اگر مادرش به او غذا ندهد مزاحمش می شود) و در نهایت اگر باز هم غذا به آنها نرسد موجود بزرگتر را تکه تکه می کنند.

نکته مهم و شاید باور نکردنی این است که 3 قانون این نظم را از این بی نظمی در می آورد و شاید جهان ما نیز تنها با چند قانون ساده به پیچیدگی حال رسیده باشد. 




منابع:

کتاب صفر اثر دکتر مسعود ناصری

ویکیپدیا

www.conwaylife.com