سعی کنید معما حل کنید برای اینکه ذهنتون باز بشه چراکه بهترین راه برای بهبود بخشیدن به ذهن و خلاقیت و منطق همین معماهاست و تو این معما هاست که میتونیم عملا منطق و طرز فکر خودمون رو بهبود بدیم.

معما به این قراره:

 

1. کلاههای رنگی

آقایان A و B و C هرسه در منطق مهارت کامل دارند. هریک میتواند کلیه نتیجه هایی را که از مقدماتی معین بدست می آید را بیدرنگ استخراج کند. همچنین هریک میداند که دو نفر دیگر نیز مانند خودش در منطق مهارت کامل دارند. به هریک از این آقایان 2 تمبر قرمز، 2 تمبر زرد و 3 تمبر سبز نشان میدهیم . پس از آن، چشمهای هر سه را می بندیم و به پیشانی هر کدام یک تمبر میچسبانیم. 4 تمبر باقیمانده را پنهان میکنیم. سپس چشمهای این سه نفر را باز میکنیم. از آقای A میپرسیم که آیا میتواند بگوید که تمبری که به پیشانی او چسبیده شده است چه رنگی را به طور قطع نخواهد داشت. او پاسخ منفی میدهد.

آیا بااستفاده از این اطلاعات می توان رنگ تمبری را که به پیشانی A و B و C چسبیده شده است استنتاج کرد؟

 

2.استاد فراموشکار

 این داستان واقعیت دارد و از  استاد دانشگاه پرینستون نقل شده:

گفته می شود که در یک گروه 23 نفری احتمال اینکه دستکم دو نفر در گروه باشند که روز تولدشان یکی باشد بیش از 50 درصد است.

روزی در دانشگاه پرینستون احتمالات مقدماتی تدریس میکردم. به دانشجویان توضیح می دادم که اگر به جای 23 نفر 30 نفر را در نظر بگیرند،احتمال یکسان بودن حداقل دو روز تولد فوقالعاده افزایش خواهد یافت، اما چون در این کلاس فقط  19 نفر وجود دارند، احتمال یکسان بودن دو روز تولد خیلی کمتر از 50 درصد است.

در این هنگام یکی از دانشجویانم دستش را بلند کرد و گفت : «من شرط می بندم که در این کلاس دستکم دونفر روز تولدشان یکسان است.» گفتم: «من نمیتوانم این شرطبندی را بپذیرم زیرا یقین دارم که برد با من است.» دانشجو پاسخ داد: «مهم نیست،درهرحال من شزط میبندم.» گفتم :«بسیار خوب» و فکر کردم که درس خوبی به این دانشجوی سمج خواهم داد. از ردیف اول شروع به پرسش روز تولد دانشجویان کردم. تقریبا به ردیفهای نیمه رسیده بودم که همگی از فراموشکاری من زدیم زیرخنده. البته دانشجویی که با  آن همه اطمینان شرطبندی کرد و برنده شد روز تولد کسی، جز روز تولد خودش، را نمیدانست. آیا میتوانید حدس بزنید که چرا او آنقدر مطمئن بود؟