فلسفه و جهان بینی :: دانش سبز

دانش سبز

یادگیری خرد و دانش ناب

۹ مطلب با موضوع «فلسفه و جهان بینی» ثبت شده است

پرتوهای N و مشاهده چیزی که وجود نداشت

برساختن دریافتی، در تمام شکل هایش، از عجیب ترین اپیزود های تاریخ علم را توضیح می دهد. این امر بیان میکند که چرا دانشمندان در آلمان نازی فکر میکردند می توانند تفاوت های فیزیکی ناموجود بین ذرات خون یهودیان و آریایی ها را ببینند. این واقعیت نشان می دهد که چرا بیش از یکصد سال پیش، اخترشناس ایتالیایی جوویانی اسکیاپارلی (و سپس اختر شناس آمریکایی پرسیوال لوئل) ادعای مشاهده کانال هایی بر سطح مریخ کردند (لوئل حتی نقشه ای مفصل از این کانال ها را منتشر کرد.) عکس های برداشته شده توسط ماینر 9 چیزی را متناظر با آنچه اسکیاپارلی و لوئل گفتند دیده اند، نشان نداد. همچنین برساختن دریافتی قضیه ی بدنام پرفسور رنه بلوندلو را توضیح می دهد.

بلوندلو (1894 تا 1930) عضو فرهنگستان علوم فرانسه و فیزیکدانی بسیار سرشناس در دانشگاه نانسی فرانسه بود. در 1930 نه چندان پس از کشف پرتوهای X و دیگر شکلهای تابش توسط دانشمندان، بلوندلو از کشف نوع دیگری از تابش خبر داد. به افتخار دانشگاه، وی آن را پرتوهای N نامید. بنا به پژوهش وی ، حضور پرتوهای N را میتوان با چشم انسان مشاهده کرد و اینکه آنها توسط برخی فلزات گسیل می شدند. آنها درخشندگی جرقه را افزایش می دادند. هنگامی که آنها را به سمت اشیای اندود شده با رنگی نورتاب هدایت می شدند، آن اشیا درخشان تر می شدند. و هنگامی که پرتوهای N حاضر بودند، به دیدن بهتر چشم در نور اندک کمک میکردند. به زودی چندین بررسی پژوهشی کشف بلوند لو را تایید کرد. دانشمندان متعددی از دیگر ویژگی های عجیب پرتوهای N خبر دادند.

Blondlot
اما همه چیز بر وفق مراد نبود. دانشمندان بیرون فرانسه نتوانستند نتایج بلوندلو را بازآفرینی کنند. بسیاری از فیزیکدانان در وجود پرتوهای N شک کردند چون تمام آزمایش ها بر مبنای قضاوت ذهنی بود. به جای استفاده از دستگاه ها برای گردآوری داده های عینی، پژوهشگران برای تعیین نتایج تکیه داشتند. مثلا برای قضاوت پیرامون افزایش درخشندگی اشیا از افراد استفاده شده بود (آزمایشی استاندارد برای حضور پرتوهای N). بیشتر دانشمندان آن هنگام می دانستند، کما اینکه اکنون میدانند، که این چنین قضاوت های ذهنی میتواند برگرفته از اعتقادات یا چشمداشت باشد.


فیزیکدان آمریکایی رابرت وود یکی از دانشمندان شکاک بود. در 1904 وی بازدیدی از آزمایشگاه بلوندلو داشت. بدون آگاهی بلوندلو، او برای اینکه بفهمد آیا پرتوهای N واقعیند یا تنها زایده «تفکری آرزومندانه» ، دست به کار آزمودن بلوند لو و سایرین شد. در یک آزمایش پرتوهای N قرار شد که وود با گذاردن ورقه ای سربی بین چشمه پرتوهای N و کارتی پوشیده از رنگ نورتاب به بلوندلو کمک کند. فرض بر آن بود که پرتوهای N باعث درخشان تر شدن رنگ میشوند، مگر اینکه ورقه سربی در مسیر آنها قرار داشته باشد.(بلوندلو پی برده بود که سرب کاملا پرتوهای N را مسدود میکند.)  قرار شد که با برداشتن و گذاشتن صفحه سربی، بلوندلو، او از چیزی استفاده کرد که از پرده از واقعیت پرتوهای N برداشت. وود پشت سر هم به بلوندلو گفت که سرب سر جایش است در حالی که نبود و برعکس میگفت که ورقه برداشته شده در حالی که واقعا سرجایش بود. بدین ترتیب مشاهدات بلوندلو از الگویی شگفت پیروی میکرد. اگر او فکر میکرد ورقه سربی در کار نیست و چیزی جلوی پرتوهای N را میگیرد، گزارش میکرد که رنگ درخشان تر شده است. اگر او فکر میکرد که ورقه ی سربی سر جایش است و پرتوهای N را سد میکند، گزارش میکرد که رنگ کم سو تر شده است. مشاهدات وی برپایه ی اعتقادش بود و ربطی به بودن و یا نبودن سرب در جایش نداشت.

وود مخفیانه دیگر آزمایش ها در آزمایشگاه بلوندلو را دستکاری کرد و نتایجی یکسان گرفت. چنانچه بلوندلو، یا ناظری دیگر، به وجود پرتوهای N باور داشت، می توانست آنها را تشخیص دهد - حتی در موقعیت هایی که وود مخفیانه آزمایش ها را تغییر داده بود به طوری که آشکارسازی آنها ناممکن بود.
robbert wood

در 1904 وود یافته هایش را در مجله علمی بریتانیایی Nature منتشر کرد. آشکار شد که بلوندلو و سایر دانشمندان فرانسوی قربانی برساختن دریافتی شده بود. آنها به مشاهداتشان تکیه نداشتند، و تجربه ی خود را تصور نمیکردند. اعتقاد قوی آنان به پرتوهای N شیوه ای را که باید در میافتند به سادگی تغییر داده بود. دانشمند بودن آنان را از نوعی کژتابی دریافتی که بر همگیشان تاثیر گذاشته بود، محافظت نمیکرد.

ماجرای بالا را ذکر کردم تا نمونه ای از خطاهای فاحش تفکر آرزومندانه را نشان دهم؛ چرا که بسیاری از جاها ، ما با آرزو کردن فکر میکنیم و قاطعانه با حقایق کنار نمی آییم. خوب است اگر منش علمی پیش میگیریم؛ قاطعانه با حقایق رو به رو شویم و بدون توجه به صلاح موقعیت، نتیجه گیری کنیم؛ نه آنگونه که نزدیک چندصد سال قبل از گالیله ، دلایل بسیار قدرتمندی برای مرکزی نبودن زمین وجود داشت ولی اکثر دانشمندان آن زمان با تفکری آرزومندانه به خود تلقین میکردند که زمین مرکز است و از دلایل مخالف چشم پوشی میکردند.


ادامه مطلب...
۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۶:۲۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انسان در جستجوی معنا

انسان در جستجوی معنا، کتابی است که بر پایه‌ی تجربیات فاجعه‌بار ویکتور فرانکل در اردوگاه‌های کار اجباری آشویتس نوشته شده است. ویکتور فرانکل در این دوران، پدر و مادر، همسر و برادرش را از دست داد. خواهر او تنها کسی بود که از این وضعیت نجات پیدا کرد. با وجود تمام سختی‌ها، رنجی که می‌کشیدند، گرسنگی، سرما، بی‌رحمی و خشونتی که در اطرافشان موج می‌زد، اما او باز هم زندگی را شایسته و ارجمند می‌دید. در بخش دوم کتاب انسان در جستجوی معنا، او از خاطرات مراجعانش نوشته است. او با تجربیات گسترده‌ای که در زمینه‌ی کار و درمان بر اساس معنادرمانی به دست آورده است، متوجه این موضوع شد که برای هر فرد باید رسالت و وظیفه‌ای وجود داشته باشد که بخواهد عمرش را صرف آن کند. 

فرانکل اگزیستانسیالیست بود. او واژه «هستی نژندی» را در مورد اختلال عاطفی ابداع کرد و اختلال عاطفی را حاصل عدم توانایی فرد در یافتن معنا برای زندگی می‌دانست. بنابراین با توجه به تمام تجربیات زیسته‌ی خودش و تمام آنچه که در مطبش آزموده بود، کتاب انسان در جستجوی معنا را نوشت.


اگر به دنبال معنایی برای زندگی‌تان می‌گردید، کتاب انسان در جستجوی معنا را بخوانید. اگر دوست دارید که از ناامیدی بیرون بیایید و می‌خواهید درباره‌ی معنادرمانی بدانید، کتاب انسان در جستجوی معنا، گزینه‌ی خوبی برای شما است. شما می توانید با کلیک روی عکس زیر ترجمه فارسی این کتاب گرانبها را دانلود کنید.

متونی  از اثر

- کسی که هدفی در آینده نمی دید، ناچار تسلیم واپس نگری میشد و اندیشه های گذشته را نشخوار می کرد که همین باعث سقوط او میشد. 

- بیشتر مردان در اردوگاه کار اجباری معتقد بودند که فرصت های واقعی زندگی را از دست داده اند ولی با این حال در واقعیت از این فرصت ها و مبارزات هنوز هم وجود داشت. انسان می توانست در این تجارب نیز پیروز شود و زندگی را به پیروزی درونی سوق دهد، یا برعکس از مبارزه در گذرد و مانند اکثر زندانیان، زندگی نباتی را برگزیند.

- وقتی به معنای رنج پی بردیم، از کاهش دادن یا سبک کردن شکنجه های اردوگاه از راه نادیده گرفتن آنها، یا تصورات واهی و خوشبینی ساختگی سرباز می زدیم. در واقع رنج برای ما وظیفه ای شده بود که نمی خواستیم به آنها پشت کنیم. ما به فرصت های پنهانی رنج کشیدن برای کمال پی بردیم.

- انسان موجودی است آزاد که همیشه حق انتخاب دارد. انسان با واکنش خود را در برابر رنج ها و سختی های ناخواسته ولی پیش آمده و شرایط محیطی خود را انتخاب می کند و هیچ کس جز خود او یارای آن نیست که این حق را از او بازستاند.

- آنچه انسان را از پای در می آورد، رنج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست بلکه بی معنا شدن زندگی است که مصیبت بار است و معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست بلکه در رنج و مرگ هم می توان معنایی یافت.

- بیچاره آنکس که می پنداشت زندگی دیگر برایش معنایی ندارد، نه هدفی داشت و نه انگیزه و مقصودی، چیزی او را به زندگی گره نمی زد و چون به اینجا می رسید دیگر کارش ساخته بود.


توصیه میکنم حتما این شاهکار را بخوانید. اثری بسیار زیبا که از حقیقت مشکلات روحی نسل حاضر پرده برمی دارد. به نظرم مشکلات روانی و روحی بشر ناشی از عقده های بچگی نیست(عقیده مکتب فروید و روانکاوی مدرن) بلکه ناشی از اینست که معنا و هدفی در زندگی نمی بینند. مشکل جامعه امروزی پوچ گرایی و نیهیلیسم است. معنی زندگی تنها خوشی و شاد بودن نیست (مکتب فروید) همانطور که میبینیم انسان هایی مرفه در اوج بی نیازی مادی و رفاه، دست به خودکشی میزنند. چیزی که به انسان توان حرکت می دهد معنا وهدف است. امیدوارم که انسان امروزی(که البته خودم هم جزوش هستم) هر چه زودتر به این مشکل آگاه شود و سریع اقدام به درمان آن کند. درمان و روش های مکتب های روانشناسی همچون فروید و یونگ را انکار نمی کنم ولی چیزی که به دلم می نشیند و فکر میکنم واقعیت است، اینست که مشکل اصلی و درمان اصلی همین معنای زندگی است. حتما توصیه میکنم که کتاب را بخوانید و خوب تجزیه و تحلیلش کنید و البته با بقیه به اشتراک بگذارید.

۲۲ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پرسیدن

حکایت دو پرسش

 

در بازگشت از کلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: «فکر میکنی میشود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟»

ماکس جواب می دهد: «چرا از کشیش نمی پرسی؟»

جک نزد کشیش میرود و میپرسد: «جناب کشیش، می توانم وقتی که در حال دعا کردن هستم، سیگار بکشم؟»

کشیش پاسخ می دهد : «نه، پسرم، نمی شود این بی ادبی به مذهب است.»

جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند. ماکس می گوید: «تعجبی ندارد. تو سوال را درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم.»

ماکس نزد کشیش می رود و می پرسد: «آیا وقتی در حال سیگار کشیدن هستم، می توانم دعا کنم؟»

کشیش مشتاقانه جواب می دهد: «مطمئنا پسرم، مطمئنا !»

 

 

هنر انسان دانستن اطلاعات و کورکورانه تقلید کردن از آن اطلاعات نیست. هنر یک دانشمند یا فیلسوف گفتن کلمات قلمبه سلمبه نیست، بلکه پرسیدن سوال و «به طور صحیح» گفتن آن است.

بشر گرفتار در آب و نان و مکان و نیازهای مادی، با جریان تفکر و اندیشه آن کاری را خواهد کرد که مردم آتن با سقراط کردند. سقراط در کوچه و خیابان های شهر آتن، وقت و بی وقت برای این مردمان ایجاد پرسش و مسئله می کرد و آتش شک را بر اعتقادشان می بارید تا اگر ناخالصی در آن هست بسوزد و باقیمانده آن آبدیده تر از کوزه ی تردید بیرون آید. مردم آتن، تاب پرسش های او را نداشتند چون فکر کردن برایشان عذاب آور بود. در نتیجه به این بهانه که سقراط جوانان ما را فاسد میکند وی را محکوم به نوشیدن شوکران کردند. شوکران انتقام پرسش هایی بود که سقراط در کوچه و خیابان ها از آنها می کرد.

سقراط به خوبی میدانست آن چیزی که انسان ها را متحول می کند، کتاب های بزرگ نبوده و نیستند بلکه این جملات و پرسش ها هستند که جهان تفکر را متحول کرده اند. پس تا میتوانید سوال«درست» و «به طور صحیح» بپرسید و از پرسیدن در هر زمینه ای ترسی نداشته باشید.

 

۰۳ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۵۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بازی زندگی

تصویری که فیزیک و به ویژه نظریه های کوانتوم و نسبیت از جهان ارائه می کنند بسیار متفاوت از برداشت های روزمره ماست. فیزیک جدید ادعا می کند پیدایش و ساختار جهان تنها بر پایه چند قانون بسیار ساده استوار است و بس. قبول چنین ادعایی حتی برای متفکران هم چندان آسان نیست و به نظر می رسد پیچیدگی و نظم فوق العاده جهان کمترین دلیل در رد آن باشد. تصویر اینکه ما، خورشید، کهکشان، جهان، زندگی و تمام پدیده های جهان، همگی نتیجه عملکرد چند قانون ساده هستیم، تنها از رندانی چون حافظ و خیام برمی آید. رندی دیگر هم این موضوع را در قالب یک بازی ریخته است:«بازی زندگی» .
این بازی را ریاضیدانی از دانشگاه کمبریج به نام جان کانوی طراحی کرده است.(Conway`s Game of Life)

اول به معرفی قوانین و قواعد می پردازیم:

دنیای بازی زندگی از یک جدول نامتناهی دو بعدی با بردارهای متعامد ساخته شده‌است که شامل سلول‌های مربع شکل است. هر سلول می‌تواند یکی از دو حالت زنده و یا مرده را داشته باشد. هر سلول با هشت سلول همسایه و همجوار خود به صورت افقی، عمودی و مورب، در تراکنش است. در هر مرحله زمانی از بازی، تحولات زیر اتفاق می‌افتند:

۱. هر سلول زنده با کمتر از ۲ همسایه زنده، می‌میرد. (به دلیل کمبود جمعیت)
۲. هر سلول زنده با بیش از ۳ همسایه زنده، می‌میرد. (به دلیل ازدحام جمعیت)
۳. هر سلول زنده با ۲ و یا ۳ همسایه زنده، زنده می‌ماند و به نسل بعد می‌رود.
۴. هر سلول مرده با دقیقاً ۳ همسایه زنده، دوباره زنده می‌شود.

الگوی آغازین بازی به عنوان بذر سیستم به حساب می‌آید. اولین نسل در بازی با اعمال قوانین فوق بر تک تک سلول‌ها به صورت همزمان ایجاد می‌شود و در آن زاد و ولدها و مرگ و میرها اتفاق می‌افتد. این رویه تا ایجاد نسل‌های آینده ادامه می‌یابد. بدین ترتیب هر نسل تابعی از نسل ما قبل خود خواهد بود.


اگر این بازی را مثلا تا 10هزار مرحله انجام دهیم به نتایج بسیار شگفت آور و جالبی دست می یابیم. برای مثال، حتی اگر مهره ها را در ابتدای بازی کاملا نامنظم چیده باشیم، ساختار های بسیار پیچیده و منظمی شکل می گیرند، برای مدتی باقی می مانند، هر از گاهی تولید مثل می کنند و سرانجام از بین می روند. علاوه بر اینها، دو پدیده چشم گیر نیز مشاهده می شود: یکی اینکه هرقدر بازی را ادامه می یابد، ساختارهای ساده به سازه های پیچیده تبدیل می شوند (تکامل می یابند). مثلا ، همانگونه که در زیر می بینیم، از بی نظمی خود به خود به خاطر چند قانون ساده ، نظم به وجود می آید.


        


                


نه تنها پدیده دوم بسیار مهم تر است، بلکه موجوداتی که شکل می گیرند (یا متولد می شوند) رفتار ها و خصلت های خاصی از خود نشان می دهند که مشابه رفتار و خصوصیاتی است که در موجودات زنده مشاهده می شوند و جالبتر اینکه پاره ای از آنها را خصایص ذاتی یا غریزی می دانیم. در این بازی ساختارها (یا موجوداتی) شکل می گیرند که با وجود بزرگ یا کوچک شدنشان، یکپارچگی خود را حفظ می کنند. بعضی از این ساختارها هرچه در زمان جلوتر می روند مهره هایی را پشت سر خود به جا می گذارند. برخی دیگر، تا بزرگ می شوند، موجودات کوچک تری در اطرافشان ظاهر می شوند که شروع به خوردن آنچه از موجود بزرگتر بر جای مانده میکنند ( از موجود بزرگتر تغذیه می کنند )  و جالبتر اینکه اگر از خوردن آنها جلوگیری شود، راه موجود بزرگتر را سد میکنند. ( مشابه بچه ای که اگر مادرش به او غذا ندهد مزاحمش می شود) و در نهایت اگر باز هم غذا به آنها نرسد موجود بزرگتر را تکه تکه می کنند.

نکته مهم و شاید باور نکردنی این است که 3 قانون این نظم را از این بی نظمی در می آورد و شاید جهان ما نیز تنها با چند قانون ساده به پیچیدگی حال رسیده باشد. 




منابع:

کتاب صفر اثر دکتر مسعود ناصری

ویکیپدیا

www.conwaylife.com


۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۴:۲۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تلقین

فیلم تلقین یا اینسپشن یکی از بزرگترین فیلم های تاثیر گذار تاریخ فیلم سازی می باشد که سوالات زیادی را برای شما مطرح میسازد مانند : 

آیا در رویاییم یا در حقیقت ؟ 

آیا خوابیم یا بیدار ؟ 


و سپس جوابش را در اعماق فیلم به شما می دهد . می شود گفت که فیلم معما می باشد و وظیفه شما اینست که جوابش را بیابید. جواب را یافتن شاید روح و جسمتان را اذیت کند؛ پس قبل از همه چیز قوی باشید چرا که ستون های فکریتان اگر اهل تفکر باشید به لرزه در می آید. ما برای سهل تر کردن کار برای شما فایلی را قرار داده ایم که بتوانید از روی آن به جواب نزدیک شوید. برای دانلود فایل روی عکس کلیک کنید...


۲۳ دی ۹۵ ، ۱۵:۳۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ابعاد شناخته شده جهان …

اگر دنیا برایتان جالب نبوده یا ابعاد برایتان خسته کننده بوده، بدانید که با رفتن به لینک زیر ، علاقه شما به خدا و علوم و جهان هستی خیلی بیشتر می شود ، حتما ببینید تا بفهمید و لطفا با دقت تمام پویانمایی را ببینید تا لذت کامل از آن ببرید…

 

برای وارد شدن به لینک رو عکس زیر کلیک کنید.




یا اگر علاقه به داشتن آن دارید می توانید از عکس زیر آنرا دانلود کنید( حجم کمی دارد) :


۲۷ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۲۹ ب.ظ
نون مغزتو بخور!

نون مغزتو بخور!

ساکن ساختمان بی 221 خیابان بیکر، موجودی عجیب و غریب با قدرت شهودی بسیار بالا. نابغه ای که با نگاهی می توانست زیر و بم شخصیت طرف مقابل را روی داریه بریزد، مردی آرام و کم حرف که قدرت کلامش را فقط در لحظاتی خاص برای شنونده رو می کرد...

ادامه مطلب...
۱۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۲۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اول مرغ به وجود آمده یا تخم مرغ؟

اول مرغ به وجود آمده یا تخم مرغ؟


یک معمای قدیمی وجود دارد که می‌گوید کدامیک اول بوجود آمده است، مرغ یا تخم‌مرغ؟ دانشمندان انگلیسی در سال ۲۰۱۰ جواب این سوال را یافتند. پاسخ این است:

مرغ

دانشمندان دانشگاه شفیلد و وارویک دریافتند که پروتئینی که در تخم‌دان مرغ‌ها وجود دارد برای تشکیل تخم‌مرغ لازم است. بنابراین تخم‌مرغ نمی‌توانسته است اول وجود داشته باشد و حتماً در داخل یک مرغ بوجود آمده است. این پروتئین ایجاد یک پوسته‌ی سخت را تسریع می‌کند که در ایجاد تخم‌مرغ اهمیت دارد.

مرغ یا تخم‌مرغ؟

مرغ یا تخم‌مرغ؟ معمایی رایج است که معمولاً به این شکل بیان می‌شود: «کدام نخست بوده است، مرغ یا تخم مرغ؟». این مسئله برای فیلسوف‌های باستان، آغازگر سوالاتی درباره نحوه پیدایش جهان بوده است. هرچند که با ارائه‌ی نظریه‌ی فرگشت توسط چارلز داروین در کتاب خاستگاه گونه‌ها که طبق آن تخم باید اول آمده باشد (با فرض این که تخم الزاماً و صرفاً به معنای تخم مرغ نیست بلکه تخم به معنای عام آن است.) از ارزش سوال کاسته شده است.

پاسخ

یکی از پاسخ‌های ارائه شده به این پرسش، پاسخ کریستوفر لانگان است. فرمول‌بندی مجدد این پرسش برای بازتاب همه‌ی معنی‌های “تخم” به چهار حالت متفاوت زیر منجر می‌شود:

۱) کدام اول بوده؟ مرغ یا تخم (معمولی)؟

پاسخ این پرسش به این خاطر “تخم” است که گونه‌هایی که تخم می‌گذارند بسیار قبل‌تر از مرغ‌های امروزی می‌زیسته‌اند. برای مثال، شواهد فسیلی بسیاری مبتنی بر تخم‌گذاری دایناسورها وجود دارد.

۲.۱) کدام اول بوده؟ مرغ یا تخمی که یک مرغ گذاشته؟

پاسخ این پرسش تنها به دلایل معنایی “مرغ” است. به این معنا که اگر تخم مرغ باید توسط یک مرغ گذاشته شود، پس قبل از این که تخم مرغ بتواند وجود داشته باشد باید مرغی باشد تا تخم را بگذارد.

۲.۲) کدام اول بوده؟ مرغ یا تخمی که حاوی یه مرغ بوده؟

پاسخ این پرسش “تخم” است. این به این دلیل است که جهش‌های تناسلی‌ای که گونه‌ای جدید را از نیاکانش جدا می‌کند عموماً در فرایند تولید مثل رخ می‌دهند تا دی‌ان‌ای‌های تنی و بنابراین بین نسل‌های پیاپی متفاوت بیان می‌شوند ولی نه به ارگانیسم‌های اصلی. در حالی که سلول‌های تنی اصلی (مانند سلول‌های بال، سلول‌های پای مرغ و سلول‌های جناغ مرغ) معمولاً تنها شامل دی‌ان‌ای بارور شده از آن هستند، سلول‌های تخم مانند تخمک‌ها و اسپرم‌ها شامل دی‌ان‌ای غیرتنی که ممکن است قبل یا بعد از جفت‌گیری از طریق حذف تصادفی، دخول، جانشینی، تکثیر و جابه‌جایی سری‌های نوکلئوتید هستند. این عامل جهشی است که در نتیجه‌ی آن گونه‌ی جدید به وجود می‌آید. لازم به ذکر است که این پاسخ مورد تایید استیون هاوکینگ و نیل دگراس تایسون نیز هست.

 

۲.۳) کدام اول بوده؟ مرغ یا تخمی که یک مرغ گذاشته و حاوی یک مرغ است؟

پاسخ این پرسش نیز به به دلیل معنایی “مرغ” است.

به گفته‌ی مجله‌ی پاپیولار ساینس، تخم اول بوده چرا که پیش از پرنده‌ها شکل گرفته.

 

منابع:

سایت علمی فکت

?Which came first, the chicken or the egg

Chicken or the egg

۰۹ آذر ۹۵ ، ۱۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جهان بینی علمی

بصیرت یک انسان از اطلاعاتی که دارد خیلی مهمتر است و اگر دایره المعارف باشیم بدون داشتن یک بصیرت خوب ،اطلاعات فایده ی زیادی ندارد! دانشمندان زیادی داشته ایم که بدون اینکه تحصیلات داشته باشند توانسته اند نظریات بزرگی را کشف کنند!!! به نظر شما چیست دلیل موفقیتشان؟ از نظر من به دلیل حس کنجکاوی و بصیرت علمی که داشته اند توانسته اند نظریات مهمی بدهند. پس نظر من این است که نگاه یا بصیرتتان را به جهان بینی علمی تغییر دهید.یعنی سعی کنید با بصیرتی علمی جهان را ببینید!

یکی از کتاب هایی که در این امر کمکتان می کند کتاب معروف ((جهان بینی علمی)) نوشته برتراند راسل است. که شما میتوانید آنرا از روی عکس زیر دانلود کنید.



۰۹ آذر ۹۵ ، ۱۸:۵۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰